بعد از نماز صبح طبق عادت شروع به خوندن زیارت عاشورای ارباب مظلوم حسین (ع) کردم و نشستم پشت سیستم و گفتم اول صبحی یه مداحی هم گوش کنیم دلمون آروم شه…
مشغول بودم که خود به خود فتوشاپمان گل کرد ، طرح نصفه دیروز صبح! رو کامل کردیم و این شد آنچه شد!
اول این شعر روبخونید
یادش بخیر گریه بعد از نماز صبح
برحضرت حسین سلامی که داشتم
عهدم شکست مثل دوبال شکسته ام
تنگ است راه سینه ام از بس که خسته ام
حالا محرم آمده و بعد چند سال
من ماندم و وبالی این دو شکسته بال
فرقی نمیکند قفس تنگ و آسمان
بهر کبوتری که شده بال او وبال
خوف و رجا یکی زاصول محبت است
پس ای دل شکسته غمگین ِ من بنال
ایدل بنال از غم آن شاه بی کفن
ایدل بنال از غمش از دوریش منال
تنهاترین،به ذکر مصیبت نیاز نیست
ای قدّ آسمان زغمت کمتراز هلال
جای توروی دوش پیمبر مگر نبود؟
ای گوشوار عرش که افتاده ای به چال
انگار نور جشم کسی را گرفته بود
خورشید چشمهات که میرفت برزوال
“زینب چه شد به حال حسینش نظاره کرد
وقتی نظر بر آن بدن پاره پاره کرد”
شاعر: رضا دین پرور
دریافت در سایز اصلی (البته بدون کیفیت!)
پی نوشت ۱ : اگر دوستان سایز اصلی با رزولیشن بالا روهم حواستن خبر بدن تا آپلود کنم
پی نوشت ۲ :صبح روز هفتم محرم… آب ، عطش ، علی اصغر (س) ، عمو …
منبع:
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0